خلاصه داستان:
پدر آرش سرطان دارد و برای همین به خارج از کشور رفته‌است. دوستان او بابک و بهنود برای اینکه او غم پدرش را فراموش کند و افسرده نشود قرص‌های شادی مصرف می‌کنند و یک روز شاد و بسیار خنده دار و طنز را سپری می‌کنند و آرش به رازهایی پی می‌برد …